گودزیـــلای لــمـ ــیده بر ذهـن

شلوغ


پسرخالمو بردن برای از این تستای هوش و اینا همه سوالا رو درست جواب داد :| فقط یکی رو نتونست :|

اونم اینکه نتونست گره بزنه گفت بلد نیستم :|

برای همینم 7 امتیاز ازش کم شد شد 43 از 50 :|

که اون خانومه میگفت نرمال بچه ها 28 ، 29 میارن خیلی گل بکارن یکی بوده 34 اینا اورده :|

من تازه معنی و دلیل این میزان گودزیلا بازیاشو فهمیدم :|

من دارم تو محدوده فضایی یه بچه فوق باهوش زندگی میکنم :|

با اون جلف بازیاش :/


***


من همیشه با کله میرفتم تو یه کاری :) یعنی از شروع نمیترسم اون وسطا یا اخراشه که ممکنه جا بزنم و بگم

دیگه نمیخوام !

الان وضعیتم جوری وخیمه که تو شروع دوباره یه کاری شدیدا میترسم :| هی عقبش میندازم :|

دارم ترسو و بدبخت میشم :(



***


یه دوست دارم :| که دوسشم دارم :| ولی شدیدا فضوله :)

یعنی دوستش اومد بهم گفت اع رفتی فلان جا چرا فلان کارو کردی؟ :|

چرا از هتل بیرون نمیومدی ؟ :|

اع با هم فیلم میدیدن ؟ :|

حتی بهم گفت میخواستی بری فلان پیتزا خوری ؟ :|

منو میگی :| همونجوری خشک موندم :|

ادم انقدر حرااااف :)))))

بعدم بهش گفتم یه بار دیگه خواست راجع به من چیزی بگه بگو برام مهم نیست بدونم این دختره داره چیکار

میکنه :|

خندید.



***


در راستای حسی که چند روزه پیدا کردم بابت دست فرمون خوبم نمیدونم امسال برم گواهینامه  رو بگیرم

یا بزارم سال بعد تابستون؟ چون امسال به اندازه کافی تابستون شلوغی دارم :(

تازه چند وقت دیگه باید برم تا غریق نجاتیم رو بگیرم میشه کلی کار تو روز :(

گواهینامه برا سال بعد ؟ :(


***


دوستم گفت برو فلان فیلم ر ببین :| یعنی من که به سلیقش اعتماد ندارم :| ولی انقدر اصرار کرد و کرد که

گفتم خا :| اقا رفتم دیدم نه تنها اصلا نخندیدم :| کلی ام بد بود :| یعنی من که  نمیرم با دوبله یه

فیلمی رو بگیرم :| 

ولی بهم تاکید کرد که نری با دوبله بگیریا اصلا صحنه نداره :|

گفتم خا :|

نمیدونم تعریفش از صحنه چیه ؟ :| تعریف من اشتباهه ؟ تعریف اون افتاب بالانس میزنه؟ کدامین ؟ :|

میدونین من چه فکری میکنم ؟ :)

فکر میکنم میخواست کرم بریزه و اذیتم کنه :| بی شخصیت :|

خودمم باورم نمیشد ولی یه جایی از فیلم انقدر یهویی یه چیزی رو نشون داد من سریع دستمو گذاشتم جلو

نمایشگر لب تاب نبینم :)))) یعنی خاااااک :)))) یعنی باید یکی ازم فیلم میگرفت :))) یه موجود خنده داری

شده بودم :)))

دوست بیخودم :|



***



نمیدونم شمام دلتون میخواد محکم بزنید پس سر یه دختر خوب خانواده داری که مثلا عاشق یه پسر ریش

کوسه ای نی قلیون بی مصرف هیز میشه یا فقط منم ؟  :|

خا تمام شد عزیزم :|

به فنا رفتنت مبارکت باشه :|

یعنی میدونین دخترا یه درجه ای دارن تو احساساتشون :| وقتی به اون حدی میرسن که دهن پسره کجه

مثلا فکش مشکل داره تو بهش بگی اون بگه نه فک به این صافی :|  این مرحله اوجشه  :|

خب یعنی دیوانگی :|

یعنی دیگه اینا نمیدونن چطوری عاشق باشن زدن به فاز دیوانگی :|

با اینا بحث نکنید :|

کوتاه نمیان بعد ضایع میشین :|




مردی به نام اوه


از داستانایی که شخصیت اصلیشون خیلی تخس و تا حد زیادی انزوا طلبه و از اکثر ادما یه ایرادایی میگیره و بدش میاد شدیدا خوشم میاد :)


مردی به نام اوه ، ناطور دشت :)


هردوشون شخصیت اصلیشون دقیقا همینطوریه :))


جذاب جذاب جذاب :)


هرچند به نظرم وجود بعضی فصلاش بیخود بود :| یعنی کش داده بود خیلی الکی :|


بعد یهو رفت یک نیویورک تایمز شد :) نمیدونم :) کتابای جذاب تر از مردی به نام اوه هم خوندم ولی نمیشه بگم بد بود که :)


اوه بامزه بود :) یه پیرمرد تنهای منزوی متنفر و منتقد از همه چی :)


خوشم اومد :)




بدم میاد.




از مذکر های

عصبی

کله شق

یک دنده

لجباز

بچـه

خودخواه

مغرور

جاهل عرف پرست

خودشیفته مامانی

بی ملاحظه

بدم بدم بدم بدم بدم بدم بدم میاد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


:|



پ.ن : اینا رو که میبینم میخوام خفشون کنم :| دلم میخواد قاتل شم !

پ.ن2 : اینا رو که میبینم میگم خدایا اینم جنس بود تو افریدی ؟ :|

پ.ن3 : اینا رو میبینم میگم خاک تو سر اون دیوانه ایی که به اسم سازش داره تورو تحمل میکنه و تهشم به خودش بابت این صبر

بی انتهاش افتخار میکنه :| مثلا چند سال زودتر پیر و چروک میشه :| نمیفهمه جوونی یعنی چی :| نمیفهمه پیشرفت یعنی چی:| مال

خود بودن یعنی چی :| فقط الکی الکی یه افتخاری به خودش میکنه :| تهشم یه چند تا حدیث میسازه میگه پیامبر گفته اگه صبر کنی

بهشت و فلان و عفو و ... :| من نمیفهمم خب ! من اصلا درک نمیکنم !

یعنی تورو که میبینم دلم برای این میزان بیچارگیت میسوزه !

حدیث بساز و خودتو اروم کن !

ذهن تو "زن" مسوم شدست !

تو شستشوی مغزی شدی !

چندین قرنه !

عوض شدنت ، درست زندگی کردنت زمان میبره !

مثل یه جعبه سیب خراب که هر چند ثانیه یه سیب سالم بهش اضافه میشه و اون سیب سالمم به احتما 99 درصد میشه مثل اون سیبای

دیگه خراب !

به این میگن شستشوی مغزی !

به این میگن مسلمان ارمان گرای افراطی !!!

همون دسته ایی که از ترس قدرت گرفتنش اصلاح طلب به وجود اومد، موسوی رو بعد بیست سال وارد میدون کرد ، کسی حرفی نزد

از تاکتیک یا انتخاب صادقانه ! همه فقط کف زدن !

یک سری سیب مسموم !

یک سری سیب خراب !

یک سری ارمان گرای افراطی کارخراب کن !

یک سری متجدد گرای خدا زده  !

ما کجاییم ؟!

من کجام ؟!

زیر سایه عظیمی از لشکر مدیران مرد مستبد و خودخواه قدرت طلب !

روی خون کسایی که رفتن و حس پایمال شدن این روزا داره فریاد میزنه !

تو جامعه ایی که عدالت برقرار نمیشه !

جایی که همچین مردایی شلاق نمیخورن :)

همچین مردایی مجازات نمیشن بابت اذیت کردن زن و بچشون :)

حق طلاقی داده نمیشه بابت ازار و اذیت روحی :)

تو یه سیکل معیوب میچرخیم و میچرخیم !

قانون گذار !

قانونت رو از نو بنویس !


پ.ن اخر : من الان عصبی ام :) هیچ فکری نکنید :| نه دفاع کنید نه بزنید :) من قطعا میفهمم استثنا وجود داره ! و من قطعا جمع

نمیبندم ! همین :| یه سری صحنه های مزخرف دیدم و یه سری ادمای مزخرف تر و حرکات مزخرف تر تر دیدم الان میخوام یکیو

نیشگون بگیرم !




امروز...رمز نمیدم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

مرداد من :)




ما مـرداد ماهیا از اوناشیم که :↜اگه یـِــه قَـدَم↝بَرامونْ بَرداری.. ➜ بَرات ⇚دَربَســت⇛ میگـیریم.. بِرِســے بِـــه خواســـتـِـه هات :)


مرداد ماهی همونیه که وقتی خیلی بهش نزدیک میشی  نمیتونی باور کنی این همون ادم مغروریه که ازدور میدی :)


پ.ن : این  دو تا جمله رو کاملا تایید میکنم :) کاملا !

پ.ن 2:من زیاد از تولد گرفتن خوشم نمیاد :( یعنی خنثی ام :/ حس خاصی ندارم :) اگه کادو باشه خوبه ! اگه کتاب باشه خوب تره :)

من از کادو خوشم میاد :) اما از جشن و مخلفاتش و ... نه !



Image result for ‫متن زیبا در مورد ماه مرداد و مردادی‬‎






البته شیشمه :)


ذوق دارم براش :)


چون قراره کلی کتاب بگیرم :)


میدونن باید کتاب بگیرن :|


منم اعصاب ندارم !


روزای بی اعصابیم داره میرسه !


پس میگیرن :))



پ.ن اخر : دلم میخواد هدیه یکی بهم این باشه که یه روز کامل بتونم توی یه هواپیمای شخصی تنها تو اسمون ول بچرخم :/

اخ اخ من این ارزو ر عملی میکنم :)

من برای این ارزو خیلی کار میکنم :)


پ.ن خیلی اخر : در راستای اون رشته دوست داشتنیم که تا نشه منم نمیشم یه سری اهداف کلی ترم براش ایجاد کردم :) یعنی دیوونش

بودم دیوونه تر شدم. یعنی میدونین یکی رو تو اینستا دیدم تو همین رشته و اینا و حرکتای بعدش !!!!

بعد فکر کردم چرا که نه ؟!

چرا به این فکر نکنم ؟! :)

بلاد کـــفر ! :))))

مادرم  مرا هشت پر میکند :)))) اسم بلاد کفر را بیاورم یعنی ؟ یا نیاورم ؟ :))))

حالا فعلا که تو برنامم نیست اما اون موقعی که تو برنامم اومد میارم اسمشو :) هشت پرم شدم ولی میرم :)

بلاد کفر ر :/



شبانه


1_ اونی که گفتم فکر کردم مردست خداروشکر زندست و اینا ! الان دوباره فکر میکنم مرده یا حداقل یه چیزیش شده :| مرز گرفته :))


2_همونقدری که دوست دارم  اونی که بعضی پستامو دیس میزنه بشناسم :) همونقدرم دوست دارم اونی که خاموش دنبال میکنه رو بدونم

فضول بازی دوست :))))))


3_چهل مین تردمیل در نوردیدم :) بعدم 10 مین دمبل زدم :) بعدم حلقه ! خب الان هیچی احساس نمیشه ! اما فردااااااا ! بخوابم پاشم

گرفتگی ها نمایان میشه :/ من میدونم دیگه !!!!!!!!!


4_لپ بچه ر گرفتم :| کشیدم و کشیدم و کشیدم :| تا جایی که یه صدای لوپی از تو دهنش در بیاد :| فک کنم اژیر خطر بود که اگه
یکم دیگه کشیدکی ادامه داشته باشه من پاره پوره میشم :| هیچی دیگه لپشو یواش ول کردم :(

5_عوضش محکم زدم رو رونش :))))))بعد دوتا کف پاشو گرفتم تند تند زدم به هم :)))) تا دست زدن یاد بگیره :|حالا اولین بار با
پاهاش :)) خلاق کی بودم من ؟ :)

6_بعضی ها چقدر بی معرفتن ؟ :( یا من بی معرفتم که اونا بی رگ شدن ؟ :(

7_جوری که عکس دوستم تو اینستاش با واقعیت متفاوته که من بهش گفتم عزیزم تو هیچ وقت رها نکن :) گفت چیو ؟ گفتم ارایش +
b16 ر :))

8_از اونجایی که نجم از بقیه ناراحته ولی داره از من خدافظی میکنه میخوام برم بقیه رو بکشم که ناراحتش کردن :| بیخودا :|

9_ چرا جو گیر شدم ؟ :( چرا جو گیر شدم و نوشتمو راجع بهش که توی دفتر خصوصیم نوشته بودم براش فرستادم ؟ :(
ای خدا :| من چقدر سادم :( بیخود :| وای اون کلمات مزخرف :| اون همه تعریف بیخود و الکی :| وای وای وای :| میخوام به قهقهرا
برم واقعا :|

10_ جوری که من دارم ته دلم میگم کاش این پیرمرد گوگولیه محرم بود تا لپشو میکشیدم کی داره از ته دل ارزو میکنه ؟ :(

11_نت ضعیفه خب؟! وسط دانلود یهو میزنه یک روز بعد دانلود میش:| یه فیلم 300 مگی یه روز بعد لنتی؟ :| ادم نباید بره واسه
خودکشی؟ :|

12_ایستگاه خاطره :

بچه که بودم همش تصور میکردم یکی که خیلی برام ادم خاصیه یه گوی خیلی عجیب و روشن و جادویی داره که همش داره منو نگاه
میکنه :) هرجا که میرم :) هرکاری میکنم :) برای همین تموم تلاشمو میکردم :) تموم زورمو میزدم با کلاس باشم :) چرت و پرت
نگم :) لباسای بد نپوشم :) از اونم بد نگم ! کلا راجع به اون حرفی نزنم که شک کنه :) اخ اخ اخ :) ژستایی که میگرفتم :))))
یه موجود کوچولوی خیال پرداز لنتی بودم که الان که بهش فکر میکنم میخوام خودمو بکشم :|

13 _ ایستگاه کتاب :

اگر تو پسر زاده شوی باز هم راضی خواهم بود.حتی شاید بیشتر از دختر بودنت.در اینصورت از خیلی از تحقیر ها و بردگی ها و
سواستفاده ها درامان میمانی .
مثلا اگر پسر زاده شوی ، کسی در تاریکی شب به تو تجاوز نخواهد کرد.
نباید حتما صورت زیبا داشته باشی تا در اولین نگاه مورد قبول واقع شوی.
وقتی با محبوبت هستی ناچار نیستی قضاوت های خصمانه ی اورا تحمل کنی.
هیچکس به تو نخواهد گفت "گناه" ان روزی شکل گرفت که حوا سیب ممنوعه را چید.
کمتر رنج میبری.

" به کودکی که هرگز زاده نشد "

14_ ایستگاه فیلم :

the six sense

15_ اتاقم مرتبه و من ارومم :)





وطن





تو براش مثل وطنش بودی :)


اون امروز وطنشو ترک کرد !


" یه لنتی "



****



عوض میشوم انطور که تو دوست داری


از اخلاقم بگیر تا متراژ اغوشم


کاری میکنم تا با همه ام احساس راحتی کنی !



****



شهری شده ام ؛ متروکه !


بعد از بمباران نگاهش !



****



تو به من بگی عزیزم :)


چه خیال خام زیبایی :)



****



خنده هایت را نشان کسی نده


خنده هایت فقط گسترش می دهد؛


شمار شاعران را


تعداد نویسندگان را


امار مجانین را و


جمعیت دارالمجانین ها را


همین !



****



من منهای تو محکوم به فناست :)



****



نوش جانت ، جوانی ام !



****



کشیدم که میدانم چیست ،


حبس اغوشت را .



****



و این از همه لنتی تر ه :)


.

.


سکوتم را جدی نگیر


من همیشه به تو بلند بلند فکر میکنم !




****


من که زمین گیر شدم


خوشبحال کسی که با تو پرواز میکند !



****



تو زما فارغ ترین و ما تورا عاشق ترین


تا کی؟!






متن ها سید سجاد ابطحی به جز اولی .


قشنگ مینویسه :)




عمو جون :)))

وقتی یک کتابی که کلی گشتی و نبود رو پیدا میکنی :)))))



و وقتی این شاهکار چهار  جلدی رو میگیری :)))))



جیغغغ امروز دقیقا ۴۲۰ هزار تومان پول کتاب دادم :)))))

این دو ناناز و چندی دیگر :)))

اصلا امروز خیلی روز خوبی بود :)))

کلاس طراحیمو رفتم خیلی خوب بود امروز :))))

بعدم چندی لباس خونگی و کفش و کیف گرفتم :))))

یعنی قصد من فقط کتاب بود که مامانم گفت از دست این لباسات خسته شدیم 😂

گفتم من از بازار و خرید بدم میاد ؟؟؟ 

مگه اینکه به قصد خرید کتاب باشه لباس و اینا به عنوان اشانتین کنارش بیاد 😅


*****


گفتم عاشق اون مرد فروشنده کتابفروشی شدم ؟؟ :))))))

جیغ :)))

نزدیک به ساعت باهاش حرف زدم و همچنان حرف داشتم برای گفتن :)))

این آدما ادمایین که باید تو زندگی ما باشن :)

کسایی که ما حرف داریم باهاشون برای گفتن :) اونم زیاد :)

خلاصه اینکه شمارمشمارمو گرفت هروقت بقیه لیست کتابهایی ک خودش معرفی کرد

رو آورد بم خبر بده :)))))

خیلی آدم خوب و پر ی بود :) پر از لحاظ علم و شخصیت 😂


***


امروز: )

یعنی من میدونم این پسر در حد شیش سال ازم بزرگتره :)

اما خودش نمی دونه من چند سالمه و چندسال ازش کوچیکترم :)

بهم میگه عمو جون 😂😂😂😂😂😂

داشتم تشنج میکردم 😂😂😂

عموی کی بودی تو ؟ 😅

خلاصه اینکه خیلی جلوی خودم رو گرفتم که نخندم 😂

باشه عمویی  😂

کوچولوی پر حاشیه 😎😁



اشتراک سطر ها


دینی کردن دولت و حکومت همیشه امری مشکل و غامض بوده است .

برای اینکه اگر ایینی پایه قدرت سیاسی و مدار دنیا داری شود ، وقتی این قدرت توسعه یابد و مرز و فرهنگ و فهم پیروان نخستین را در

نوردد و خود را با ایین ها و فرهنگ های دیگر رویارو بیابد، اقوام یا نخبگان موثر در جامعه که خود را مقهور ایین سیاسی جدید میبینند،

درصدد دفاع از ایین خود و مقابله با ان بر می ایند !


!!!!!!!!!!!!؟؟؟


****


تفریط در اجرای احکام دینی ، عدم کاتالیزه کردن دین در امور اجرایی و تقابل دین و مدرنیته از نکات مهمی است که به نظر میرسد،

بیشترین اسیب را به جامعه وارد میسازد.

سخت ترین کار حاکمان دینی در حفظ تعادل جامعه به سوی توسعه ، رفاه و پیشرفت با ایین ورزی صادقانه است !



!!!!!


( عبدالحسین محمودی )


*****


ارتش پایه قدرت شاه و حکومت شاهنشاهی به شمار میرفت ، چه دستگاه شاهنشاهی تا زمانی سرپا می ماند که قدرت ادم کشی خود را

محفوظ نگاه دارد.تمام کسانی که مزاج سالم داشتند و سن شان میان پانزده تا پنجاه سال بود ناچار بودند درهنگام جنگ به خدمت سربازی

در ایند.

یک بار چنان اتفاق افتاد که پدری چهار پسر خود را  به جنگ فرستاد و از خشایار شاه درخواست کرد که پسر پنجم اورا برای رسیدگی

به کارهای کشاورزی نزد او باز گذارند.شاه فرمان داد تا ان پسر را دوپاره کردند و هر پاره را در یک طرف راهی که قشون از ان

میگذشت اویختند !


!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟!!!!!!!!!!


( ویل دورانت تاریخ تمدن )




پ.ن :


_تاریخ قشنگه :)

+ تاریخ ترسناکه :/


پ.ن 2: هر شب فیلم میبینم ! حتما !



الکی





:)



پ.ن : کتابی مگه "..." از تاریخ ایالات متحده هم هست ؟ :/

چقدر بد نوشته شده !

چقد پشیمونم که براش وقت گذاشتم !



پ.ن2 : تاهمین چند وقت پیش داشتم با هیجان میگفتم :

وای این به نظرم خوشگلترین ادم تو کل دنیاست :)

مگه از این خوشگلترم داریم اصلا ؟ :)

بعد همین پریروز این قانون شکست :)

خدایاااااا تو کی بودی دقیقا؟ :)

نمیشه گفت خوشگلترین :/

واقعا نمیشه گفت :/

باید گفت جزو خوشگل ها ؟ :/

یه همچین چیزی ؟ :)



پ.ن3 : ما از مشهد میایم و مهموناااااا میان :(

اتاقم کثیفه :(

باید تمیزش کنم ؟ :(

نمیشه نکنم ؟ :(

میدونین چقدر کتاب دور و برش پخشه؟:(

میدونین کتاب خونه لنتی من خیلی کوچیکه؟ :(

یعنی یه کتابخونه جدید گرفتن برام که بزرگتره منم بهشون گفتم بعد کنکورم بیارین اتاقم الان حوصله جابه جایی ندارم :/

هیچی الان پر شده از وسایل بقیه :/

مامانم میگه خب یکی دیگه برات میگیریم :/

حالا تو خانواده ما تا یه تصمیمی عملی شه قرن ها طول میکشه هااا :/

من میدونم :/

کتاب های بیچاره و لنتی من :(



پ.ن4:من به پنجره فولاد یه نوار زرد بستم :/

یعنی بین اون همه نوار سفید و سبز من یه زرد ضایع گره زدم :)

بعد روز اخر که اومدم دوباره همون یه تیکه اون نوار نبود !

یعنی میدونین ؟ :)

باز شد :)

اگه "م" اینجا بود سریع بم میگفت :

انقدر ساده نباش تو این جامعه باید گرگ باشی و :/ ... ! این خادما خودشون باز کردن :)))))

یعنی راستش منم وقتی ندیدم همچین فکری به سرم زد :)

گفتم وا :)

باز شده :)

یعنی ممکنه چون زرد من خیلی ضایع بود بازش کردن که زشت نباشه ؟ :)

ولی اخه یه زر خیلی کوچیکی بود که زیاد معلومم نمیشد :(

خلاصه اینکه قشنگ "م" میتونه منو شست و شوی مغزی بده :)

یعنی نه فقط منو :)

از وقتی رفته با خان بزرگ :/ هم صحبت شده و متحول شده !

کلا اونم رفته تو کار تاثیر گذاری و مزخرفاتش !

با اون حرف زدن خیلی علم میخواد :)

خیلی خیلی شعور میخواد :)

خیلی صبر میخواد :)

خوشم میاد که تو زندگیمه :)

این ادمایی که تو سرشون پر از سواله و همیشه اماده بحثن رو دوست دارم :)

باعث ترقی ادم میشن :)

باعث میشن بیشتر بخونی :)

بیشتر ببینی :)

بیشتر به خاطر بسپاری :)

صرفا به خاطر دفاع از یه سری تز هان که مطمئنی درسته ولی نمیتونی توضیحشون بدی :)

"م"

سعی میکنم تاثیرت رو توی ذهنم بزارم کنار :)

مثبت فکر کنم :)

خوشحالم که باز شده :)

خوشحالم ک  بهش میرسم :)

خوشحالم که بهم امید داده :)

خیلی خیلی خوشحالم :)

توام برو هی بگو ساده نباش ساده نباش !

درد و اینا :))))


پ.ن اخر :

جیغغغغغغغغ :)

دوستم را پیچاندم :)

خیلی راحت :)

دلم نمیخواست باهاش برم باشگاه :/

چون دلم نمیخواست ارتباطمو باهاش ادامه بدم :/

کار خوبی کردم :/

از ادمایی که هی میان و میرن خوشم نمیاد :/

یویو های لنتی بیخود :/

یا نیاین یا بمونین !

یکی از یویو های زندگیم را پرت کردم بیرون :)

خوشم نمیومد :)

تموم شد :)

هاها :)


پ.ن اخر :

داییم موقع خدافظی انقدر انقدر انقدر محکم دستمو فشار داد :(

شاید باور نکنین ولی تا یه ساعت بعدش درد میگرفت :(

منم خیلی محکم فشار دادم ولی فکر نکنم دردش گرفته باشه :)

من کلا دست همه رو محکم فشار میدم :)

حالا یه حز خیلی غریبه ها :)

انقدرم از اونایی که نوک انگشتاشون رو میدن و خیلی ماست میکشن دستشونو بدم میاد :/

چندشای لنتی :/

فکر کردین که چی :/

من با این ادما حس تهوع بم دست میده :/

ادم باید محکم دست بده :)))))

وایییییی :)))

بعدم چند بار پشت هم دستشو بگیری و توهوا تکون بدی :)))

من  خیلی این کارو میکنم :)))

اذیت میکنم :)


پ.ن "..." :


فک کردم مرد !

زندست مثل اینکه !

به سلامتی :)



پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan