میگم فلان
میگه ببین فلانا
میگم اخه فلان
میگه نه ببین فلانااا
میگم منظورمو متوجه نمیشید فلان
و...
:(
:(
:(
اینکه درک نشی اینکه فقط خودت بدونی کجا ایستادی و همهفقط یه توهم ازت داشته باشن و اینکه
فقط خودت همیشه مثل یه ارتش یه نفره کنار خودت می ایستی اما زود جا میزنی و میری .
و تهش یه ارتش یه نفره شکست خورده میبنی !
یه ارتش یه نفره شکست خورده منفور :)
نه یه ارتش شکست خورده با فخر و مباهات :)
فک کنم یاد گرفتم همیشه مثل حالت اول ببازم !
به این فکر میکنم وقتی تهش باخته منفور باشی یا مورد احترام چه فرقی میکنه .
تو تهش یه بازنده خطاب میشی.
قرار نیست به کسی جز امام حسین وقتی میبازه مدال افتخار بدن :)
اون استثنا بود.
و استثنا میمونه.
اینجا سال 1398 لنتیه :)
و توام نه عباسی و نه حتی یکی از اون 72 نفر !
و اینجا ایرانه :)
کربلا نیست :)
و من...
خودم...
و واقعا خودم...(چرا باید اونو مقصر بدونم ؟ )
همه چیو که میتونست خوب باشه و منو برنده کنه خراب کردم :)))
مثل اون بعد زمانی اول :)
تهش مشخصه :)
و من مثل اون بعد زمانی تسلیمم ؟!
تسلیم ؟!
چقدر واژه ی اشناییه برای من :))
فقط سوالی که پیش میاد اینه که از الان عزاداری رو شروع کنم یا بزارم وقتی شد و همه چیو تار و مار کرد ؟ :)
پ ن : تو هیچی از حرفای منو نمیفهمی :) فقط دیکته شده ها رو تحویل من میدی :) و من اروم نشدم :)
بی ادب یا هرچی عصبی یا هرچی هر چی هرچی :/
ولی حرفات بخوره دقیق دقیق فرق سرت !
فهمیدی ؟!
اروم نشدم .
راهکاری ندادی چون راهی نمونده!
میتونی ادای ادمای همه چیز دون رو در نیاری !
یه باخت مفتضحانه !
تصحیح میکنم...
یه باخت تکراری مفتضحانه !
و
خــــــاک !
- تاریخ : دوشنبه ۱۳ خرداد ۹۸
- ساعت : ۲۲ : ۱۲
- |