گودزیـــلای لــمـ ــیده بر ذهـن

مرگ



میگم فلان

میگه ببین فلانا

میگم اخه فلان

میگه نه ببین فلانااا

میگم منظورمو متوجه نمیشید فلان

و...


:(

:(

:(


اینکه درک نشی اینکه فقط خودت بدونی کجا ایستادی و همهفقط یه توهم ازت داشته باشن و اینکه


فقط خودت همیشه مثل یه ارتش یه نفره کنار خودت می ایستی اما زود جا میزنی و میری .


و تهش یه ارتش یه نفره شکست خورده میبنی !


یه ارتش یه نفره شکست خورده منفور :)

نه یه ارتش شکست خورده با فخر و مباهات :)

فک کنم یاد گرفتم همیشه مثل حالت اول ببازم !

به این فکر میکنم وقتی تهش باخته منفور باشی یا مورد احترام چه فرقی میکنه .

تو تهش یه بازنده خطاب میشی.

قرار نیست به کسی جز امام حسین وقتی میبازه مدال افتخار بدن :)

اون استثنا بود.

و استثنا میمونه.

اینجا سال 1398 لنتیه :)

و توام نه عباسی و نه حتی یکی از اون 72 نفر !

و اینجا ایرانه :)

کربلا نیست :)

و من...

خودم...

و واقعا خودم...(چرا باید اونو مقصر بدونم ؟ )

همه چیو که میتونست خوب باشه و منو برنده کنه خراب کردم :)))

مثل اون بعد زمانی اول :)

تهش مشخصه :)

و من مثل اون بعد زمانی تسلیمم ؟!

تسلیم ؟!

چقدر واژه ی اشناییه برای من :))

فقط سوالی که پیش میاد اینه که از الان عزاداری رو شروع کنم یا بزارم وقتی شد و همه چیو تار و مار کرد ؟ :)




پ ن : تو هیچی از حرفای منو نمیفهمی :) فقط دیکته شده ها رو تحویل من میدی :) و من اروم نشدم :)

بی ادب یا هرچی عصبی یا هرچی هر چی هرچی :/

ولی حرفات بخوره دقیق دقیق فرق سرت !

فهمیدی ؟!

اروم نشدم .

راهکاری ندادی چون راهی نمونده!

میتونی ادای ادمای همه چیز دون رو در نیاری !

یه باخت مفتضحانه !

تصحیح میکنم...

یه باخت تکراری مفتضحانه !


و


خــــــاک !









پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan