ماشین سبز لجنی با شیشه های دودی از سر کوچه پیدا میشه. به خاطر تاخیر ده دقیقه ایش با توپ پر میرم سمت ماشین که
میبینم صندلی جلو یه جعبه بزرگ پر خرت و پرته. یه اخم میکنم و جیغ جیغ کنان در عقب رو باز میکنم و میگم :
_اینا چیه جلو گذاشتی؟!اه...من میخوام جلو...
دهنم باز میمونه.
آقای غریبه با لبخند میگه :
_بفرمایین.
چشام گرد میشه و ناخوداگاه با خنده و جیغ میگم:
_وای اشتباه گرفتم
تند تند دست کیم رو میگیرم و بدو بدو کنان میرم تو خونه.اونجا قشنگ میخندم.بلند :)
چند وقتی بود سوتی و اینا در کار نبود :| داشتم از خودم میترسیدم:| که امروز به وقوع پیوست :|
به سلامتی :|
پ.ن : تازه دوباره تو استخر شیرجه زدم از بس با قدرت پریدم عینکم در اومد از تو چشم :( الان چشام پر کلره :( میسوزه :|
امروز خیلی خیلی خیلی شنا کردم :| الان داغان داغان داغانم :|
- تاریخ : پنجشنبه ۲۱ شهریور ۹۸
- ساعت : ۱۵ : ۳۷
- |
- نظرات [ ۵ ]