گودزیـــلای لــمـ ــیده بر ذهـن

فرد

 

اونی که گفتم احتمالا دیگه اینده من براش مهم نیست :) و دیگه برام مهم نیست و دیگه الگو نیست و ... !

شکر خوردم :))))

فراووون :)

رفته با مامانم صحبت کرده :)

راجع به من !

راجع به اینده من !

گفته فلان کارو بکنه این کار فلانه و اینا :)))))))

مامانمم که همیشه هست پشت من :)

یعنی همیشه همیشه بوده :)

وقتی اون هم رفته باهاش صحبت کرده این همیشگی انگار سند خورد و تماممم :)

هنوزم به فکرمه :)

بعدم تازم "م" جانم اومد و یهو از گذشته اون گفت :) از سختیاش:) از اینکه چی شد  الان اینجاست !

از اینکه چقدر و چقدر و چقدر بیشتر از دردای بیخودی که من فکر میکنم برای من سرطانه درد و سختی تحمل کرد تا شد اینی که الان قابل احترامه !

براش مهمم !

:)

برای یه ادم مهم مهم باشی خیلی مهمه :)

خلاصه اینکه شکر خوردم گفتم دیگه دوسش ندارم :(

خلاصه اینکه بعضیا حضورشون تو این دنیا :

چیه؟!

برکته !

برای خودشون

خانوادشون

فامیل

اشنا

غریبه

مراجع

غیر مراجع :)

بعضیا زیادی پر برکتن :)

بعضیا انگاری کلهم اجمعینشون از لقمه حلال خودشون و پدرشونه که اینطور میشن معنی کلمه "بابرکت" :)

باید گفت

خدایا مرسی که اون هست :)

از این ادمای "مفید" و "دلسوز" و " جذاب لنتی " و " با سواد" و کلی صفات خوب دیگه ایشالله که باشه تو زندگی همتون :)

یا یه روزی بیاد :)

جوری که شما خوبین

 

جوری که خانوادم خوشحالن و شیرینی و اینا راه انداختن من نیستم :)

من فقط از خوشحالی اونا ته دلم یه لبخندکی دارم :)

همین و بس !

 

 

***

 

و این دیالوگ :

 

_بنویس

+...

_زود باش دیگه

+...

_اگه نمینویسی من برم.

+من خنگم ! چرا حرف بزنم ؟!... برو .

_باشه بای.

 

 

:))))))))))))

 

کدامین دیوانه تر؟!کدامین عاقل تر؟! مسئله این است !

کدومش منم ؟!

_ یا + ؟!!!! 😂😂

 

 

 

***

 

 

جوری که خانوم"..." پشت تلفن جیغ زده و رو به پسرش گفته :

_وای نار تی تی (حالا اسم منو که میدونین چیه :)) ) قبول شدههههههه

من احساس شرمندگی کردم که چرا به اون اول از همه اطلاع ندادم :|

سر نتایج  اولین نفر ایشون بود :|

موقع انتخاب رشته هم اصرار وحشتناکی به کمک توی انتخاب رشته به من داشت حالا با واسطه پسرش :|

چند روز بعد کنکور هم تماس داشت :|

قبل کنکور هم زنگ زد و التماس دعا داشت :|

فکر کن از من التماس دعا؟! وات د فاز لنتیاااااا :))))

 

 

 

***

 

 

یه چیز خیلی خیلی خوشگلی طرح زدم :)))) میخوام زود زود فردا ساعت پنج عصر برسه و من به اقای "ج" نشون بدم :))

بعد اونم حتمااااا جلوی بقیه کلی تعریف کنه :)))))))

یعنی این تعریف زیااااااااد جلوی بقیه رو ازش میخواااااااام 😂

خصوصا جلو اونی که هی فکر میکنه فوق مکانیک چیز خاصیه :| با اون میزان افاده های چندش و بی نظیرش :|

بکوبنم دهنش یا نامحرمه ؟!!!!!!!!!!!😂

 

 

***

 

 

 

اهااااااااااا :)))

حیف شد اونی که جزو دوست داشتنی های زندگیم بود الان دیگه اونقدر دوست داشتنی نیست تا برای مشورت برم پیشش و

از اون اطلاعات بی نهایت مغزش استفاده کنم :)

تجربه های رایگان وارد مموری مغزم کنم تهشم با لبخند ازش جداشم :)

حیف که دیگه نیست !

حیف که من زیادی گند میزنم تو رابطه با ادمای خوب و خاص .

هرچی خوب تر سوتی های من بیشتر :|

هرچی خاص تر بی ملاحظگی من بیشتر :|

هرچی من مودب تر طرف گستاخ تر :|

هرچی من دنبال دعوا نبودن طرف عاشق جنگ و جدل :|

چرا انقدر نامتعادل اخه ؟! :))))

خلاصه اینکه یه زنگم نزده :| نه سر نتایج نه سر انتخاب رشته :|

فقط موقع دیدنم جوری رفتار میکنه که انگار نه انگار ما بحث و دعوایی داشتیم :|

بعدم که حیف اون دوست داشتن اسطوره ایی من :)

بتم بود :)

شکست :)

الگوم بود :)

دیگه نیست :)

خلاصه که دیگه نه من معصومانه دوسش دارم و نه اون برای ایندم از خودم مشتاق تره :)

چقدر من ادمیم که موقع عصبانیت نباید سمتش اومد وگرنه میزنه کاسه و کوزه همه چیو خراب میکنه !

من خراب کردم !

اون زد نابود کرد !

اونی که میگم یه ماه پیش برام الگو بیست سال ایندم بود و حالا صرفا یه نسبت فامیلی ظاهری !

تمام !

 

 

 

****

 

 

و یه چیز دیگه تر :))))

خیلی حس بدیه یکی شمارو  به خاطر اعتقاداتتون دوست داشته باشه :)

شاید بگید بهتر از اینه که بخاطر مسائل مادی یا قیافه یا سطح اجتماعی دوسمون داشته باشه !

ولی من میگم بهتر از اینا اینه که خود شمارو دوست داشته باشه !

خود خود شما رو !

هم بدی هاتونو هم خوبی هاتونو !

وقتی اعتقادتون یکم چپ و راست شد نزاره بره !

بمونه بگه با همه اینا من هنوز هستم !

:)

 

 

 

 

پ.ن : نه صرفا روابط رمانتیک :) شما یه رابطه دوستانه عمیق رو تصور کنید :) بهتر درکش میکنید .

 

پ.ن 2: واقعا چقدر دارم زیاد و الکی حرف میزنم :)

 

پ.ن 3: خب خب :| امروز یه وبی ر خواندم :| فصل پنج پیکی بیلاندرز ر بد توصیف کرد و پر چیزای ایسمی :| یعنی هرچی ایسم

داره :|

اقا :|

من برا این سریال امید و انگیزه داشتم :|

 

 

پ.ن 4: من میدونم همه اینا رو نمیخونیـــــــــــــــــد چون زیادی زیاده 😂😂  که اصلا عیبی نداره 😂ببینید چقدر من خوب و بادرکم 😂😂

 

 

 

 

 

داغان

 

ماشین سبز لجنی با شیشه های دودی از سر کوچه پیدا میشه. به خاطر تاخیر ده دقیقه ایش با توپ پر میرم سمت ماشین که

میبینم صندلی جلو یه جعبه بزرگ پر خرت و پرته. یه اخم میکنم و جیغ جیغ کنان در عقب رو باز میکنم و میگم :

_اینا چیه جلو گذاشتی؟!اه...من میخوام جلو...

دهنم باز میمونه.

آقای غریبه با لبخند میگه :

_بفرمایین.

 چشام گرد میشه و ناخوداگاه با خنده و جیغ میگم:

_وای اشتباه گرفتم

تند تند دست کیم رو میگیرم و بدو بدو کنان میرم تو خونه.اونجا قشنگ میخندم.بلند :)

چند وقتی بود سوتی و اینا در کار نبود :| داشتم از خودم میترسیدم:| که امروز به وقوع پیوست :|

به سلامتی :|

 

 

پ.ن : تازه دوباره تو استخر شیرجه زدم از بس با قدرت پریدم عینکم در اومد از تو چشم :( الان چشام پر کلره :( میسوزه :|

امروز خیلی خیلی خیلی شنا کردم :| الان داغان داغان داغانم :|

 

اندر این روزها

 

 

رفتم فیلم دانشگاه مذکور رو دیدم که روش یه اهنگ بسی مزخرف و دی لای لای گذاشته بودن :|

آقا :|

آخه سان استار اناناس بی سلیقه ها ؟:|

با اون تریبون ازاد زشتوک :|

داشتم فکر میکردم فرار رو به جلو تاکتیک خوبیه برای من؟! :|

میتونه باشه؟!

 

 

***

 

 

روز وبلاگ و ایناس :)

مبارکمون باشه :)

روز این فضای دوست داشتنی :)

 

 

***

 

اهاااا

همین دیروز که یه چیز بزرگی رو داشتم و با اون توانایی کمک به اون عده معدود ادمای جیگر دور وبرم داشتم نمیدونید که !

نمیدونید !

حس خوب و این مزخرفات و انسان دوستی و اینا رو نمیگم :|

حس قدرت !

واااااای یعنی اون لذت ناشی از قدرت :|

چی چی بود !

چی بود!

واقعاا میگماااا :) یعنی یه حس بسیار بسیار خوشایندی قدرتمند بودن ! یعنی اونقدر قدرتمند بودن که بدون هیچ اما و اگر و

حد و مرزی بتونی دست خیلیا رو بگیری و بازم برای خودت بمونه و هیچی کم نشه :)))))

قدرت دوست :|

قدرت خواست :|

قدرت کو:|

 

 

***

 

 

از اون شب فهمیدم امام "حسین" خیلی خیلی بیشتر از چیزی که من و امثال من فکر میکنیم مهربونه :)

خیلی خیلی بیشتر از چیزی که میشه تصور کرد میتونه غافلگیرت کنه تو همینطوری اچمز شده بمونی :)

 

 

***

 

واااای یادم میفته که من و اون دوستم چقدر همو دوست داشتیم میخوام سنگ کپ کنم :|

اون موقع کجا بودیم الان کجاییم؟!

چقدر من خوبم تو گند زدن تو رابطه های خوب :)

چقدر من خوبم تو ناراحت کردن کسایی که دوسم دارن :)

بعدم ژست طلبکارارو گرفتن :|

طوری که طرف باز میاد جلو فکر میکنه مشکل از خودشه لابد که من اینجوری قیافه گرفتم :|

کلا خیلی خوبم من :|

خیلیاااااا :|

 

 

 

****

 

 

باورم نمیشه یه میلیون فقط سرباز ساده داشتم :|

پرپر شدن:|

برا خودم شاهی بودم برو وبیایی داشتم حرف و نوایی داشتم :|

اون چندش اومد اتک زد پایگاه دومیم رو گرفت :|

آی هیت دیس گیم :|

آی هیت :|

هیت :|

 

 

***

 

 

خواهرم بم میگه میخوام ترک تحصیل کنم :| فقط ورزش کنم :|

گفتم :

لنتی پاشو لاقل سیکلتو بگیر :| بعد دیپلمتو یه جوری میخریم :|

ک گفت :

نه وقتم با درس حروم میشه میخوام ورزش کنم . من باید رو هدفم تمرکز کنم تا موفق شم :)

که گفتم :

اونقدر راه برو کف پات تاول بزنه اجی فدات شه :|

 

 

پ.ن : سی چهل هزار تا قدم کی راه میره در روز؟؟!!!!!!!!!!

خواهر من :|

کی میخواد بره المپیک درس نخونده؟!!!!!!!

خواهر من :|

کی هی میاد کتک کاری و من زورم بهش نمیرسه؟؟!!!!!

خواهر من :|

 

 

 

 

 

 

د سانز اف رگــنار :))))

 

 

 

 

زمزمه های شما سرباز و درون شما پادشاه است !

 

با یک پادشاه درست حرف بزنید .

 

 

پ.ن : خـا :| چون تو گفتی .

 

 

 

****

 

 

 

انقدر این مدت فیلم های وحشیانه پر از خون و خونریزی دیدم خواب هامم این مدلی شده :)

همش جنگه و یکی داره یکیو میکشه :)))

عنوان پست هم اشاره به یکی از این موارد وحشی بازی داره

وحشی بازی جذاب لنتی ادرنالین بالا برنده لبخند برانگیزنده با صدای بلند ها برو همینه لنتی لنتی لنتی :))))))

یعنی دیروز انقدر یه صحنه جنگ خفنی که داشتم میدیدم منو گرفته بود که بلند بلند داشتم حرف میزدم که اه الان

باید این کارو میکردی چرا گازش نگرفتی الان باید با تبرت میزدی تو سرش نه شکمش :) و .... !

بعد یهو سرمو برگردوندم دیدم خواهرم داره عاقل اندر سفیه نگام میکنه :)

هیچی دیگه بعدش بچه خوبی شدم :)

 

 

***

 

اگه یکی ازتون پرسید کی میتونه یه ماهه نود گیگ رو تموم کنه منو معرفی کنید :)

تموم !

:|

آی کنت بلیوایت :|

 

 

غرایب الا بصار

آدم !

آدم قدرت تغییر علایق خود را دارد چیزی که حیوان از آن چیزی نمی فهمد !

اما راحت نیست !

سال ها پیش سر یک تغییر علاقه موفق شدم اما سخت بود و زمان بر !

همه علایق هم مربوط به داستان های رمانتیک نیست ! مثلا علایق مهم تری هم هستند که تغییر آن ها از هر عشق و عاشقی

سخت تراست.

بعضی علایقی که با خون و گوشت و روح تو پیوند سالیانه خورده باشد.

این علایق که به سال برسد.

این علایق که به رویاپردازی های اینده رسوخ کند.

این علایق که به جایی برسند حتی در صورت نداشتنشان جلوی بقیه با فخر از احتمال داشتنشان بگویید.

این علایق خطرناک ...

این علایق نابود کننده ...

این علایق مقدسند؟!

ایان "آدم" برای چه علاقه ای باید خودش را به اب و اتش بزند؟!

برای هر علاقه ای ؟! چه سطحی چه عمیق؟!

شاید بگوییم برای علاقه ی عمیق چرا که نه !

اما اگر آن علاقه ی عمیق اشتباه باشد چطور؟ باز هم باید با غرور بی جا دفاع از علایقمان را ادامه بدهیم و شکست خودمان را

قبول نکنیم ؟!

شاید آن علاقه برای مامناسب نباشد

شاید ان علاقه کمی خوشی داشته باشد و مقدار زیادی سختی و درد !

ما از کجای این رازها خبرداریم؟ از کجای قوطی در بسته جهان؟ :)

قدرت تغییر علاقه !

اسمش برای ادم های قوی "قدرت"  است .

چون آن ها بعد کلنجار و بالا و پایین کردن قبول می کنند اشتباه بود و حالا وقت تغییر است .

اما اسمش برای ادم های ضعیف"فرار" است.

چون ان ها نمی توانند به شعاع یک متری علاقه شان نزدیک شوند و با این تغییر صذ و هشتاد درجه ای خود را به راه دیگری

می زنند.

وقت تغییر علاقه که میرسد و میفهمیم که شاید علاقه غلطی بوده است...

باید بپرسیم من قویم یا ضعیف؟!

بعد با صداقت جواب دهیم.

شاید نظرمان راجع به تغییر علاقه تغییر کرد :)

شاید هم مصر تر شدیم برای تغییر هرچه زودتر ش :)

 

 

پ.ن:

یک جا و فقط یک جا هیچ شناختی رو من و ذهنتیاتم نداشتند :)

راحت میرفتم و میومدم :)

بیشتر از همه جا اون ساعاتی که اونجا بودم ارامش داشتم :) خصوصا این چند وقتی که ذهنم خیلی اشفته بود !

با اون پیرمرد گوگولی حرف میزدم و لذت میبردم از ارامشش :)

طرح میزدم و از طرح خودم با ذوق توی ذهنم بلند بلند جیغ و داد میکردم

دلم برای لبخندای اون پسره میسوخت و جوابشو میدادم

آقای "پ" هم راه به راه ازم تعریف میکرد و میگفت به دکتر سلام برسون :)

و منم سلامشو میرسوندم .

برگشتا پیاده برمیگشتم زیر کاج های دوست داشتنی شهرم :) با یه هندرفری توی گوشم ! با یه اهنگ لایت مزخرف

ذرت مکزیکی فلفلی !

کتابسرای اقای "م" رو فتح میکردم :)

به فروشنده همیشه جلو در اون کفش فروشی از دور یه نگاه میکردم.

جلوی در سپاه که میرسیدم یهو صدای اذان پخش میشد :) اونجا رو اروم تر راه میرفتم و به مردم نگاه میکردم و به خودم .

حالا اونا هم با یه چند تا سوال و جواب با من اشنای اشنان !

دیگه غریبه های دوست داشتنی ارامش بخش نیستند !حداقل اون سه نفر :(

دیگه من رو میدونند !

دیگه ارامش اونجا تموم؟

دیگه اون ساعات با خیال راحت طرح نمیزنم :( همش منتظر یه حرف میمونم یه نگاه یه یه یه یه :|

مردم فضول :)

چرا باید به بهانه روابط اجتماعی از هم بپرسیم و بپرسیم :)

این رابطه اجتماعیه؟!

اگه هست و اگه این هست !

من هیچ وقت روابط اجتماعیم خوب نبوده !  نیست! و نخواهد بود !

تمام !

 

پ.ن :

 

یه جا دیگه ام هست که هنوز ناشناخته ام !

 بمونم ! خدایا ناشناخته بمونم ! :|

واقعا به این نیاز دارم !

ناشناخته بودن!

غریبه موندن برای خیل عظیمی از ادمای  دور و برم !

 

پ.ن :

 

اهنگ پیش زمنیه همین اهنگ ترکی که هی های های میکنه و میگه ور اتشه :| که معنیشم نمیدونم :(

 

مستر پناهیان

 

 

 

 من در حالت خواب و بیداری با چشم هایی بس ورقلمبیده :

 

آقای پناهیان اینا  همش حرفه !  آدم اگر آدمه باید خودش آدم باشه :|

 

 

 

بعد سلسه جلسات قدرت روحی :|

 

:))))))))))

 

درک

 

 

_ بستت رسید

 

+ وای :) اخجون :)

 

_ مگه میخوای تاریخدان شی؟ اینو براچی گرفتی؟

 

+ چه ربطی داره ؟ :|

 

 

#مرا_رها_کنید#

 

 

 

*

 

یاد سینماتیک و اون رمز دیوونه کننده بخیر :)))))

 

 اگر کوفت ثابت  باشد :) کوفت لحظه ای = کوفت متوسط

 

:))))))))

 

 

*

 

 

پالسوک.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

شلوغ


پسرخالمو بردن برای از این تستای هوش و اینا همه سوالا رو درست جواب داد :| فقط یکی رو نتونست :|

اونم اینکه نتونست گره بزنه گفت بلد نیستم :|

برای همینم 7 امتیاز ازش کم شد شد 43 از 50 :|

که اون خانومه میگفت نرمال بچه ها 28 ، 29 میارن خیلی گل بکارن یکی بوده 34 اینا اورده :|

من تازه معنی و دلیل این میزان گودزیلا بازیاشو فهمیدم :|

من دارم تو محدوده فضایی یه بچه فوق باهوش زندگی میکنم :|

با اون جلف بازیاش :/


***


من همیشه با کله میرفتم تو یه کاری :) یعنی از شروع نمیترسم اون وسطا یا اخراشه که ممکنه جا بزنم و بگم

دیگه نمیخوام !

الان وضعیتم جوری وخیمه که تو شروع دوباره یه کاری شدیدا میترسم :| هی عقبش میندازم :|

دارم ترسو و بدبخت میشم :(



***


یه دوست دارم :| که دوسشم دارم :| ولی شدیدا فضوله :)

یعنی دوستش اومد بهم گفت اع رفتی فلان جا چرا فلان کارو کردی؟ :|

چرا از هتل بیرون نمیومدی ؟ :|

اع با هم فیلم میدیدن ؟ :|

حتی بهم گفت میخواستی بری فلان پیتزا خوری ؟ :|

منو میگی :| همونجوری خشک موندم :|

ادم انقدر حرااااف :)))))

بعدم بهش گفتم یه بار دیگه خواست راجع به من چیزی بگه بگو برام مهم نیست بدونم این دختره داره چیکار

میکنه :|

خندید.



***


در راستای حسی که چند روزه پیدا کردم بابت دست فرمون خوبم نمیدونم امسال برم گواهینامه  رو بگیرم

یا بزارم سال بعد تابستون؟ چون امسال به اندازه کافی تابستون شلوغی دارم :(

تازه چند وقت دیگه باید برم تا غریق نجاتیم رو بگیرم میشه کلی کار تو روز :(

گواهینامه برا سال بعد ؟ :(


***


دوستم گفت برو فلان فیلم ر ببین :| یعنی من که به سلیقش اعتماد ندارم :| ولی انقدر اصرار کرد و کرد که

گفتم خا :| اقا رفتم دیدم نه تنها اصلا نخندیدم :| کلی ام بد بود :| یعنی من که  نمیرم با دوبله یه

فیلمی رو بگیرم :| 

ولی بهم تاکید کرد که نری با دوبله بگیریا اصلا صحنه نداره :|

گفتم خا :|

نمیدونم تعریفش از صحنه چیه ؟ :| تعریف من اشتباهه ؟ تعریف اون افتاب بالانس میزنه؟ کدامین ؟ :|

میدونین من چه فکری میکنم ؟ :)

فکر میکنم میخواست کرم بریزه و اذیتم کنه :| بی شخصیت :|

خودمم باورم نمیشد ولی یه جایی از فیلم انقدر یهویی یه چیزی رو نشون داد من سریع دستمو گذاشتم جلو

نمایشگر لب تاب نبینم :)))) یعنی خاااااک :)))) یعنی باید یکی ازم فیلم میگرفت :))) یه موجود خنده داری

شده بودم :)))

دوست بیخودم :|



***



نمیدونم شمام دلتون میخواد محکم بزنید پس سر یه دختر خوب خانواده داری که مثلا عاشق یه پسر ریش

کوسه ای نی قلیون بی مصرف هیز میشه یا فقط منم ؟  :|

خا تمام شد عزیزم :|

به فنا رفتنت مبارکت باشه :|

یعنی میدونین دخترا یه درجه ای دارن تو احساساتشون :| وقتی به اون حدی میرسن که دهن پسره کجه

مثلا فکش مشکل داره تو بهش بگی اون بگه نه فک به این صافی :|  این مرحله اوجشه  :|

خب یعنی دیوانگی :|

یعنی دیگه اینا نمیدونن چطوری عاشق باشن زدن به فاز دیوانگی :|

با اینا بحث نکنید :|

کوتاه نمیان بعد ضایع میشین :|




پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan